جدول جو
جدول جو

معنی بره موم - جستجوی لغت در جدول جو

بره موم
دهی است جزء بخش خرقان شهرستان ساوه. سکنۀ آن 533 تن. آب آن از قنات و رود خانه محلی و محصول آن غلات و سیب زمینی و انگور است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
بره موم(بَرْ رَ / رِ)
عکبر، که چیزیست شبیه به موم با اندک عسل آمیخته و غیر آن هر دو است که در خانه زنبور عسل بهم میرسد. و برخی آنرا وسخ کوایرالنحل دانسته اند. (از مخزن الادویه). زنبور عسل زمستان گاه در لانۀ خود را با آن مسدود کند و آن غالباً سیاه رنگ باشد. و رجوع به عکبر و وسخ الکوایر شود
لغت نامه دهخدا
بره موم
مومی که از آب کردن عسل به دست آورند، لب را دوختن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُ نَ مَ وِ)
دهی از دهستان منگرۀ بخش اندیمشک است که در شهرستان دزفول واقع شده است. و دارای 150 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج)
لغت نامه دهخدا
(زَ / زِ رِهْ)
زره مو. کسی که بر روی خویشتن موی خود را بسان زره سازدو بدان روی را بپوشاند. (ناظم الاطباء) ، کسی که موی مجعد داشته باشد یا مجعد سازد... (آنندراج). کسی که موی حلقه حلقه و زیبا دارد:
شد سپر از دست عقل تا ز کمین عتاب
تیغ جفا برکشید ترک زره موی من.
سعدی.
آب ازنسیم باد زره پوش گشته ست
مفتون زلف یار زره موی خوشتر است.
سعدی.
منش با خرقۀ پشمین کجا اندر کمند آرم
زره موئی که مژگانش ره خنجرگزاران زد.
حافظ (دیوان چ قزوینی ص 104).
رجوع به زره شود
لغت نامه دهخدا
(مُ رِ مُ)
مهری که از موم سازند. (آنندراج). مهر و موم. رجوع به مهر و موم ذیل مهر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از برو بوم
تصویر برو بوم
زمین سرزمین بوم و بر
فرهنگ لغت هوشیار
کنایه از: آدم آب زیر کاه
فرهنگ گویش مازندرانی